مواسات سکولار در جمهوری اسلامی خمینی (1)
آن وقت شیطنت این بود که ت از مذهب خارج است . این مطلب شکستخورده. حالا مىگویند که ت حق مجتهدین است. یعنى در امور ى در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنى مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعى نداشته باشند، این از آن توطئه سابق بدتر است. (امام خمینی ۱۳۶۲/۱۲/۰۹)
در جمهوری اسلامی که امام میگفت مردم به حدی نقش داشتند که در نظام ولایت فقیه، تصمیم پانصد نفر مجتهد بدون حضور مردم در صحنه، سکولاریسمی بدتر و خطرناکتر از تصویر ما از سکولاریسم بود.
امام از روز اول میخواست مردم را به صحنه بیاورد و انقلاب را با حضور مستمر مردم، هویت حقیقی خود را حفظ کند و جمهوری بماند. اولین سخنرانی امام درباره سازندگی کشور دو روز قبل از پیروزی انقلاب یعنی بیستم بهمن ماه است.
خرابیها بسیار است: در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ، در جهت ارتش، در جهات دیگر. و این با کوشش همه جانبه همه اقشار ملت باید ترمیم بشود کوشش کنید اجانب را بیرون کنید. این قدم اول است. قدم دوم، قدم سازندگى است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگى از حالا به بعد شروع مىشود.»
با این جمله کار تمام بود. بچههای جهاد سازندگی آن زمان چند ماه قبل از سخنرانی امام درباره جهاد سازندگی در خرداد ۵۸، حرکت را شروع کردند.
در مقابل این نگاه امام، دولت موقت بازرگان بود. دولت موقت در همان روزهای اول در بیانیهای بعد از تبریک پیروزی انقلاب از مردم میخواست از خیابان به خانه برگردند تا دولت بازسازی را شروع کند. دعوایی که بعدها ادامه یافت و دولت موقت نهادهای انقلابی را مزاحمانی میدانست که یک بینظمی و حالت دولت در دولت» درست کرده بودند.
دولت موقت رفت اما این تفکر فقط مخصوص دولت موقت نبود. استدلالهای موافقان تبدیل جهاد سازندگی به وزارتخانه را در سال ۱۳۶۲ ببینید، همان حرفهاست که با ادبیات دیگری تکرار میشود. در سالهای آخر دهه هفتاد این استدلال که سازندگی کار دولت است کار خودش را کرده بود و اکثر نهادهای انقلابی که بستر حضور مردم بودند یا از بین رفتند یا عملا به مجموعههای شبه دولتی تبدیل شدند. حالا نظمی که آنها میخواستند حاکم شده بود.
پیگیری این خط فکری، حکایت غمانگیز پردامنهای است که از این چند سطر بر نمیآید.
به زمانه خودمان برگردیم.
در سال ۱۳۹۹ و پنج سال مانده به افق چشم انداز بیستساله، باز میتوان همین فکر را دید. همین چند روز قبل رهبر انقلاب در سخنرانی نیمه شعبان خود فرمودند:
تأکید میکنم که این برنامههایی را که مسئولین دولتی برای برخی از قشرهای ضعیف در نظر گرفتهاند، هر چه سریعتر، هر چه بیشتر، هر چه بهتر انشاءالله به اجرا در بیاورند؛
لکن در کنار این، مردم» هم وظیفه دارند. عدّهای هستند که در این شرایط و در این اوضاع حقیقتاً زندگیشان بسختی قابل گذران است و نمیتوانند زندگی معمولیِ عادیِ خودشان را اداره کنند؛ مردمی که دستشان باز است و توانایی دارند بایستی در این زمینه فعّالیّت وسیعی را شروع کنند چه خوب است که یک رزمایش گستردهای در کشور به وجود بیاید برای مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا که این اگر اتّفاق بیفتد، خاطرهی خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت.
دقت فرمودید! در کنار دولت و دستگاههای اجرایی کشور، مردم به رزمایش مواسات دعوت شدهاند. نتیجه اما چه شده؟
با خوشحالی از تشکیل قرارگاهی صحبت میکنیم که ۳۳ دستگاه مسئول از سپاه، کمیته امداد، بهزیستی، تبلیغات اسلامی، هلالاحمر، ستاد اجرایی فرمان امام، سازمان بسیج، شورای تگذاری ائمه جمعه و نظایر آن در آن فعال شدهاند برای رزمایش مواسات! و قرار است اینها حتی کمکهای مردمی را هم سازماندهی کنند!
اینگونه میتوان از یک حرکت مردمی با ظرفیت! یک هیچ یا نزدیک به هیچ ساخت.
خط مردمسالاری خمینی در چارچوب امام و امت با خط نظم تکنوکراتها حتی در پوشش نهادهای انقلابی، دو خط موازی است که هیچگاه به هم نمیرسد!
ادامه دارد .
آنچه در چند سکانس مربوط به بهبود فریبا دیدید تنها چند دقیقه از سی و چند سال زندگی یک جانباز اعصاب و روان است!
دست خودش نیست وقتی صدای انفجار در گوشش میپیچد دیگر بیقرار میشود
خودش را میزند، هر کس دستش را بگیرد میزند، گاهی چیزی میشکند .
بعد که آرام شد یک گوشه مچاله میشود، به خرده های لیوان، به کبودی روی صورت همسرش، به چشمهای خیس و نگاه نگران بچه هایش، به رد خون دستش روی دیوار و پرده خیره میشود و آرام اشک میریزد و زیر لب دعا میکند:
خدایا منو ببر!
43 هزار جانباز اعصاب و روان از دفاع مقدس به جا مانده است.
با امروز سه روز از شهادت حاج قاسم سلیمانی میگذرد و همه منتظرند که واکنشی نشان داده شود.
شواهد امر هم نشان میدهد که جناح مذاکره تمایلی به پاسخ جدی ندارد. هم از آمریکا میترسد و هم همیشه تنشزدایی کرده تا به خیال خودش اوضاع را بدتر نکند.اضافه کنید به پیشنهاداتی مثل پیشنهاد لغو تحریم در ازای کوتاه آمدن که ظاهرا از طرف قطر مطرح شده است.
مطلبی که مسخره است و از بی خبری مردم ما حکایت میکند اینست که هر کسی که مدتی فقه و اصول خواند و اطلاعات محدودی در همین زمینه کسب کرد و رسالهای نوشت فورا مریدها مینویسند : " رهبر عالیقدر مذهب تشیع " .
به همین دلیل مسئله " مرجع " به جای " رهبر " یکی از اساسیترین مشکلات جهان شیعه است و باید انشاء الله در یک مقالهای تحت عنوان " یکی از مشکلات اساسی ت " این مطلب را ذکر کنیم . نیروهای شیعه را همین نقطه جمود جامد کرده که جامعه ما مراجع را که حداکثر صلاح آنها صلاحیت در ابلاغ فقه است به جای رهبر میگیرند و حال آنکه ابلاغ فتوا جانشینی مقام نبوت و رسالت ( در قسمتی از احکام ) است امام رهبری جانشینی مقام امامت است [ که هم عهدهدار ابلاغ فتواست و هم عهدهدار زعامت مسلمین ]
شهید مطهری
امامت و رهبری
یادداشت شیوه رهبری ص 228-229
ادامه مطلب
تاملی برای درک معنای زندگی» در ترکیب سبک زندگی؛ (1)
تاثیر و تاثر رفتارها
شناسایی بسیاری از واقعیات به خصوص در مواردی که - با موجودات مادی مواجه نیستیم - از طریق شناخت آثار آنها ممکن شده است. زمانی که آثاری به چشم میآیند یا رصد میشود که نمیتوان آنها را به واقعیات موجود یا شناخته شده نسبت داد, زمینه برای کشف و تحلیل واقعیتی که منشا این آثار است فراهم میشود.
ادامه مطلبنکتهای باید پیش از بررسی تعریف سبک زندگی اسلامی» مورد توجه قرار گیرد بررسی مساله است. در هر پویش علمی قبل از طرح پاسخ, لازم است اصل سوال مورد بررسی و کاوش قرار گیرد و زوایای آن به خوبی برای مخاطب تبیین شود. چرا که بدون برخورداری از تصویری روشن و درکی واضح و صحیح از مساله, یافتن پاسخ روشن و درخور, دشوار و حتی گاه ناممکن خواهد بود.
ادامه مطلبدو وظیفه بزرگ علما
تفاوت میان عصر خاتم الانبیاء به بعد و اعصار پیشین این است که در اعصار پیشین، بشر دورهای را طی میکرد که ما از نظر علمی نام آن را دوره قبل از بلوغ گذاشتیم. در آن ادوار راه احیاء شرایع سابق منحصر بود به اینکه پیغمبرانی که از طریق وحی، مطالب به آنها القاء شده است بیایند و مطالب را برای مردم روشن بکنند. علم و عالم آنقدر تکامل نیافته بود که بتواند مواریث انبیاء را حفظ کند و زنده نگه دارد و لهذا هیچ کتاب آسمانی غیر از قرآن باقی نماند، یگانه کتاب آسمانی که خودش محفوظ ماند قرآن است .
ادامه مطلب
ضرورت وجود علما در دین خاتم
این مطلب را من باید برای شما شرح بدهم که تا توضیح داده نشود مقصود روشن نخواهد شد. هر دینی و از آن جمله اسلام خواه ناخواه به یک فرقه و دسته و گروهی نیازمند است که آنها علما و دانایان و متخصصان آن دین باشند. همه ادیان دنیا یک فرقه و طبقهای دارند که آن را به نامهای مختلف میخوانند. اینها را یک وقتی کهنه میگفتند، مسیحیان کشیش میگویند که در قرآن قسیس» معرب آن است . یهودیها در عصر قرآن علمای خود را [ ( احبار ) ] میگفتهاند . آیا اسلام وجود یک طبقهای را که آنها عالم دین باشند پذیرفته است ؟ البته پذیرفته است ، غیر از این نمیشده است .
ادامه مطلب
درباره این سایت